خاله نرگس کسی را در دنیا نداشت.
خاله نرگس در دنیا کسی را نداشت اما یک مرغ داشت که برایش تخم می کرد و جوجه می آورد .
یک روز برای حاله نرگس مهمان رسید. او از راه دوری آمده بود. آنها با هم صبحانه خوردند و حرف زدند. خاله نرگس خیلی از آمدن مهمان خوشحال شد. مهمان خاله نرگس که از شهر آمده بود از روستای زیبای خاله نرگس خیلی خوشش آمد ...