آسیابان و مرد زورگو

لطفا منتظر باشید ...
پنهان کردن پلیر
صوت تبیان بارگذاری صوت
آسیابان و مرد زورگو
0
175
10.01 MB
10':56''
1397/11/15
آسیابان و مرد زورگو
در زمان های قدیم، مردی زورگو بود که هر چه دلش می خواست انجام می داد. همسر این مرد زورگو داد و فریاد کنان به او گفت: هر چه زودتر از خانه برو بیرون و گندم را به آسیاب ببر تا آسیابان آن را آرد کند. اما مرد گفت من می خوابم و بعد از ظهر به آسیاب می روم بدون نوبت گندم ها را به آسیابان می دهم. مرد زورگو به آسیاب رفت و بدون توجه به نوبت جلوی صف رفت و گندم ها را زمین گذاشت. همه ی مردم ناراحت و عصبانی شدند. اما مرد زورگو گوشش بدهکار نبود که نبود ...


<iframe src='https://sound.tebyan.net/SoundPlayer/313710' allowFullScreen="true" webkitallowfullscreen="true" mozallowfullscreen="true" height="270" width="480" ></iframe>

UserName

بیشتر بشنوید

بیشتر

پربازدید هفته

بیشتر