داستانی آموزنده از حجت الاسلام و المسلمين «ناصر رفیعی» :«برای یکی از فرزندان امیرالمومنین مهمان آمده بود و از خزانه یک کاسه عسل برداشت. وقتی امیرالمومنین از جریان اطلاع یافت، از بهترین عسل بازار تهیه کرد و بیشتراز قبل روی خمره ریخت. و اشک میریخت و می گفت اللهم اغفر ولدی، خدایا فرزندم را ببخش»