داستان کودکانه با عنوان «مزرعه نیکو» تهیه شده در صدا و سیمای کرمانشاه «آوردهاند فاضلی، ندیم پادشاه بود. ندیم را عادت این بود که مرتب با ریش خود بازی میکرد و مویی از آن میکند. پادشاه را این عادت ندیم ناپسند آمد. روزی او را گفت: اگر بعد از این مویی از محاسن خود بکَنی، دستور میدهم تا دستت ببُرند. ندیم از آن پس بسیار محتاط بود تا در محضر پادشاه چنان نکند، اما از آنجا که موی کندن، عادت او شده بود، وقتش مکدّر و حالش مشوّش بود و مدام دنبال فرصتی بود تا کاری کند که پادشاه حکم خود از او بر گیرد. روزی از روزها...» (1:48)