قصه پندآموز کودکانه با عنوان «حکایت گنج» تهیه شده در صدا و سیمای خوزستان «در روزگاران گذشته مردی روستایی گاو آهنش را به مزرعه برد تا زمین را شخم بزند همینطور که گاو آهن را پیش می برد ناگهان آهن خویش در زمین به چیزی گیر کرد و گاو ایستاد روستایی هر کاری کرد گاو جلو نرفت بیلش را برداشت و زمین را کند آفتابه ایی از زیر زمین بیرون آمد وقتی در آفتابه را که با گچ بسته بودند باز کرد دید درون آفتابه پر است از سکه طلا. مرد روستایی دست از کار کشید و با خودش گفت حالا که پولدار شدم چرا کار کنم...» (2:00)