داستانی پندآموز کودکانه با نام «حکایت خسرو پرویز» تهیه شده در صدا و سیمای قزوین «روزی یکی از غلامان برای خسرو پرویز ظرفی پر از آش به مجلس او آورد، اما بر سر سفره از حلال و شکوه شاه دستش لرزید و چند قطره از آن بر لباس خسرو ریخت. پادشاه عصبانی شد و دستور داد غلام را اعدام کنند، غلام بازگشت و تمام مابقی آش را بر لباس خسرو ریخت خسرو با ناراحتی و خشم پرسید این چه کاریست؟ غلام پاسخ داد: با این دو سه قطره که بر لباس شما ریختم سزاوار کشته شدن نبودم و اگر با این جرم کوچک مرا می کشتی تو را ظالم به حساب می آوردند به همین سبب بازگشتم و گناهی بزرگتر انجام دادم تا کسی تو را به خاطر کشتن من سرزنش نکند. شاه غلام را بخشید و او را مورد لطف خود قرار داد.» (1:07)