بخش دوم از فصل اول کتاب گویای «از رنجی که می بریم»؛ نوشته: «جلال آل احمد»؛ گوینده: «محمدتقی مختارملکی»؛ «سرهنگ و سربازان و فرمانده های آن زمان به دلیل داشتن اختیار تام و رسیدن به مدال و تشویق، به بهانه ی بودن سلاح در میان کارگران به معدن زغال سنگ در زیرآب حمله می کنند و در چند روز همه را دستگیر و شهر را ویران می کنند. مسئول معدن مهندسی از بهشهر بود؛ کارگران و عده ای از مردم را توقیف و تعدادی مثل وصالی که فردی قوی هیکل و قدرتمند بود را به دلیل بی دلیلی و تنها شناخته بودن در نزد دیگران اعدام کردند» (14:50)