اکنون تنها دلقکی بیش با «شاه لیر» نمانده است. امیرِ گلاستر نیز که از رفتار دختران شاه با پدرشان آزرده است در صدد یافتن شاه و یاری اوست. «ادموند» پسر امیر «گلاستر» ماوقع را به امیرِ «پورموآل» خبر می دهد و سعی میکند پدرش را مقابل او خائن نشان دهد(مثل خیانتی که به برادرش ادگار نمود و باعث شد ادگار با نامِ «تام بیچاره» در کسوت گدایان آواره بیابان شود)(کاری از رادیو نمایش). (26:07)